وایكینگها  و  مساله ی قدرت

در میتولوژی اقوام شمالی با نوعی  تجربه گرايی يا پراگماتیسم  روبرو هستیم  و این تجربه گرايی  را می توان چنین بیان داشت كه  موضوع  خوبی  و بدی  در مقایسه  با مساله  قدرت  و كسب  آن  اهمیت چندانی ندارد. این طرز تفكر در یورشهای وایكینگی كه در اقصی نقاط  اروپا جریان یافت  و بویژه  فرانسه ، انگلستان  و روسیه  را  فرا گرفت خود را نشان داد  به گونه ای  كه  می توان گفت  آنچه در اسطوره شناسی اقوام  شمالی ( اسكاندیناوی )  مشاهده می كنیم  در  روحیه  و عمل وایكینگ ها بازتاب یافته است.

روسای قبایل و شاهان محلی كه در اثر ایجاد یك حكومت متمركز نفوذ  و قدرت خود را از دست  داده  و نیز  پسران كهتری كه از میراث  پدران محروم شده بودند به آب دریاها زدند تا ثروت  و قدرت از دست رفته را باز یابند و در این راه از هیچ تبهكاری در جنگ و حتی بیرون از محدوده ی  آن فرو گذار نكردند!  آنجاها  كه  توانستند با  خدعه  قدرت خود را تثبیت كردند و گاهی هم برای زراندوزی به تجارت و سوداگری پرداختند.

این طرز رفتار كه اسناد آن درآرشیوهای تاریخی وجود دارد ، مسلماً خدای اودن  را  بیاد می آورد كه  شاید برای كسانیكه  بازیگران اصلی یورشهای وایكنیگی بودند یك كلیشه ذهنی دیرپاست.