سلامت
را نمى خواهند پاسخ گفت
، |
|
نفس
،
كز گرمگاه سينه می آيد برون
،
ابرى شود تاريك مسيحاى جوانمرد من ! اى ترساى پير
پيرهن چركين؟ حريفا ! ميزبانا ! ميهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد. تگرگى نيست
،
مرگى نيست من
امشب آمدستم وام بگزارم . سلامت را
نمی خواهند پاسخ گفت
. |
کلمه های تازه: يازيدن = دست دراز کردن حريف = همکار، هم پيشه، هم نشين، هم نبرد لول = سرمست ، بانشاط وش = پسوند به معنی مثل و مانند و شبيه اکراه = کسی را برخلاف ميل او بکاری مجبور کردن پرسش و تمرين: 1 - منظور شاعر از زمستان چيست ؟ 2 - دو پاراگراف اول شعر را به نثر بنويسيد. 3 - صفت ها را در شعر پيدا کنيد. 4 - کلمه هايی که مخفف شده اند کدامند؟ 5 - افعال امری را در شعر مشخص کنيد. 6 - مصدرهای افعال بگزارم و بگذارم کدامند؟ 7 - کلمه های مرکب را در شعر پيدا کنيد.
|
|